سلام آقای تجربه
1-بنده هم منکر این موضوع نیستم، اما مهم ازدواج درست و عاقلانه است نه هر ازدواجی که دو روزدیگه به جدایی بکشه.
2-عرض کردم این صرفا نظر شخصی من نیست، کارشناسان ازدواج سن امروزی یه دختر برای ازدواج رو از 24 به بالا میدونند
از طرفی این کلیت نداره و اگه دقت کرده باشید عرض کردم هستن دخترایی که پایین تر از این
سن ازدواج میکنند و خوشبخت هم میشن
من اگه میگم زیاد نگران نباشن، به خاطر این هست وقتی آدم زیاد برای چیزی ناراحت و نگران میشه بدترین آسیب ها رو میبینه و فردای روز ممکنه از پس اون زندگی که میخواسته بر نیاد!
به قول یه بزرگی نگرانی برای کمک به حل یک موضوع همون تاثیری رو داره که جویدن یک آدامس بادکنکی در حل یک مسئله ی ریاضی!
اگه قرار بود تمام مشکلات دنیا با نگرانی حل میشد الان فکر نکنم مشکلی در دنیا وجود داشت!
پس نگرانی چیزی رو حل نمیکنهآدم بهتره واقع بین باشه و دنبال راه حل برای مسائلش بگرده
این رو شخصا بنده بارها تجربه کردم
3-نه اتفاقا و دقیقا هم برعکس قضاوت کردید! درسته این روزها پول معیار مهمی برای ازدواج شده
قبلا هم عرض کردم اگه کم توقع ترین دختر دنیا هم باشی بالاخره باید همسرت یه شغل و یه حداقل هایی داشته باشه که بتونید زندگی خوبی رو اداره کنید
در مورد این خانوم هم پدرشون 50 میلیون جهیزیه براشون تهیه کردن
با یه ماشین و یه سرویس طلا هم کادوی عقد پدرمادرش بود
و همچنین عمومی دختره یه آپارتمان رو بهشون داد که تا یکی دو سال بدون هیچ اجاره ای در اون زندگی کنن که زندگیشون سر و سامون بگیره!
دختره هم دانشجوی ارشد بود
پسره هم به تازگی دکترا قبول شده بود
با این حال پسره نه خونه داشت
نه ماشین و بعد از عقدشون همیشه از ماشین دختره استفاه میکرد
و نه سرمایه ی چنان و نه شغل ثابتی! تازه میخواست تدریس رو شروع کنه!
با این حال زندگیشون شیش ماه هم تداوم نداشت و با اینکه مهریه ی دختره هم 700 تا سکه بود
و خب پسره توانایی مالی چندانی برای پرداخت مهریه نداشت
با کلی دادگاه رفتن و اومدن و زهر چشم گرفتن دختره آخرش فکر کنم 50 میلیون پسره جای مهریه بهش داد!
اونم با کلی دعوا و دردسر
خب پس حرف شما همیشه هم درست نیست
اینجا دختره اینقدر توقعش پایین بود و کار به اینجا کشید!
فقط هم این یکی نیست
دخترهای زیادی هستن اتفاقا با توقع کم ازدواج کردن و بعدها پشیمونی نصیبشون شده!
یکی دیگه شون هم دوست خودم بود که با حداقل انتظارات به پسره بله گفت
و نتیجه اش چی شد؟
پسره در کمال بی رحمی و نامردی به خاطر اینکه بابای دختره حاضر نشد برای دخترش ماشین بخره ولش کرد!
پس میبینیم بعضی پسرا هستن که از کم توقع بودن دخترا سوع استفاده میکنند! حق همچین پسرهایی تنهایی هست!
فکر نکنید فقط مشکل مالی جدایی میاره و دردسر ساز هست
4-در این مورد باهاتون موافقم
و اگه به قول شما همه چی خوب باشه حداقل از 20 سال به بعد هم میشه زندگی خوبی تشکیل داد و از تنهایی در اومد
و دیگه مشکل پسند هم نمیشه آدم
5-این مورد رو هم که قسمت اولش رو ظاهرا مزاح کردید
قسمت دومش رو هم باز هم کلی درست نیست قضاوت کنیم
اگه خودتون رو جای یه دختر بذارید به نظرم با این قاطعیت این رو نمیگید.
دختری که میخواد با هزار امید و آرزو به پسری که میخواد مرد رویاهاش بشه تکیه کنه
حداقل باید به امیدی اینکارو بکنه یا نه؟
انتظار دارید دختر هیچ توقع مالی نداشته باشه که اون موقع همه ی پسرها هم خوشبخت بشن؟!
به نظرم این حرف عاقلانه نیست اصلا.
یه نکته ی دیگه رو هم عرض کنم خدمتتون
من هم موافق توقعات بالا توی ازدواج نیستم
پیشوایان دین ما هم با سادگی ازدواج کردن
اما با تغییر مدل زندگی ها و پیچیده شدن نیازها و رنگارنگ شدنشون
یه عده شدیدا تحت تاثیر قرار گرفتن و تو این مسائل چشم و هم چشمی میکنند اما نه 100 در 100 دخترها
من هم منکر این ها نیستم و به شخصه تو زندگی معتقدم آدم باید توانایی مالیش حداقل در حدی باشه که به کسی نیازمند نشه و رو پای خودش وایسه
اینکه میگید همش تقصیر دخترها ست خب دختری که ازدواج میکنه به نظرتون نباید یه خونه باشه که توش زندگی کنه و حداقل یه خونه ی اجاره ای؟
یا نباید پسره شغلی داشته باشه که دو روز دیگه تا خرخره زیر قسط و وام و قرض نرن؟
این روزا واقعا تامین همین حداقل ها هم اصلا کار آسونی نیست
یکی از پسرای فامیل دانشجوی ارشد بود، خونواده ش اصرار کردن که خب پسره و بزرگ شده و باید ازدواج کنه
با هم کلاسیش ازدواج کرد اما هر دو دانشجو بودن و قرار شد با حمایت بابای دختره و بعد هم بابای پسره کارخونه بزنن
اما به دلایل مختلفی کارخونه شون منتفی شد
و تازه بعد عقد پسره متوجه شد باید شغلی داشته باشه و پول گرفتن از پدرش براش سخت بود!
حالا فکرشو کنید پسره یه برادر کوچیکتر هم داره که قبل خودش عقد کرده بودن و اون ها هم هر دو دانشجو و بدون شغل!
پدرشون هزینه های همه ی بچه ها رو میداد و هنوزم میده البته
ولی پسره الان دو سال از عقدشون میگذره
میگه تا کار پیدا نکنم ازدواج نمیکنم
در حالیکه باباش یه خونه و یه ماشین هم براش خرید
اما خب خونه و ماشین پول نمیشه که آدم باهاش زندگی کنه!
حالا کلی سردی و حرف و حدیث این وسط پیش میاد
فکر میکنید این ازدواج ها خیلی درسته؟
حال ااین ها دوساله عقد کردن
بعضی ها هستن 5 سال هست به خاطر همین
مسائل مالی تو عقد موندن
از طرفی نمیتونن زندگی مشترک رو شروع کنن
و از طرف دیگه نمیتونن هم دل بکنن و با هزارتا حرف و حدیث این و اون و سردرگمی خودشون تو کارشون موندن.
پس بهتره واقع بینانه قضاوت کنید تا اینکه همش انگشت تقصیر رو به سمت دخترا میگیرید.
به شخصه هم معتقدم هر چند هم این روزا آسون نیست
ولی بهتره تا پسر حداقل شرایط شروع یه زندگی رو نداشته باشه سراغ ازدواج نره
چون مشکلات رو تصاعدی بیشتر میکنه و بعدا اونقدر سردرگم میشه توشون که خوشبختی از یادش میره هیچ کلی هم پشیمون میشه!
ضمن اینکه کم نیستن خونواده هایی که با گذشت سال ها هم از زندگیشون
هنوز نتونستن شرایط مالی رو اونجور که باید اوکی کنند و با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم میکنن
و بعضی هاشون میگن اگه میدونستیم هیچوقت ازدواج نمیکردیم
یا اینکه آیا واقعا ارزششو داشت این همه سختی!؟